نهضتی برای همه مردم ایران
تا قبل از انقلاب اسلامی، ایران یکی از کمسوادترین ملتهای جهان بوده است. اگر چه کشورهای جهان همیشه به موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی ایران غبطه خوردهاند، اما کسانی که بر ایران حکومت کردهاند به جز برخی از آنها، علاقه چندانی به گسترش سواد و علم و دانش در بین مردم نداشتهاند.
تا قبل از ورود اسلام به ایران، سواد و علمآموزی محدود به عده خاصی از درباریان و اشرافزادگان بوده و آموزش برای بزرگسالان تنها به مردان نظامی و جنگجو، فرماندهان و رهبران دینی اختصاص داشته است. با ورود اسلام به ایران، این شرایط تا حد زیادی تغییر کرد.
دین اسلام هیچ طبقه و شکافی را در بین مردم و اجتماع مسلمانان نمیپسندید از این رو با حذف محدودیتهای طبقاتی، مساجد و مدارس به مراکز آموزشی تبدیل شدند و با حذف شرط سنی، آموزش سواد به همه ایرانیان آزاد شد. بنابراین در دوره حاکمان مسلمان، علم و دانش در بین مردم رواج بیشتری داشت. اگر چه هنوز بخش عظیمی از جامعه توان کسب علم را نداشتند.
بعد از آشنایی گروههایی از ایرانیان با فرهنگ اروپایی، دولت مسئولیت آموزش همگانی را پذیرفت و طرح ایجاد مدارس دولتی دنبال شد. در همین دوران بود که آموزش بزرگسالان برای اولین بار مطرح گردید. در دوره پهلوی اول و دوم طرحهای زیادی برای آموزش سواد اجرا شد اما بیشتر آنها ناموفق و یا ناتمام ماندند.
طرح «اکابر» یا آموزش بزرگسالان در سال 1320 که بیشتر از 5 سال دوام نیاورد، طرح آموزش بزرگسالان در سال 1335 که تنها 8 سال دنبال شد، سازمان آموزش به بزرگسالان در 1345 که به علت ناتوانی در آموزش ناتمام ماند. تا سال 1355 یعنی چند سال مانده به پایان عمر پهلویها، تنها 6 میلیون نفر در رده سنی 15 سال باسواد بودهاند که این میزان باسوادی دقیقا برابر با 65 درصد بیسوادی جمعیت ایران بوده است.
ثروت فراوان پهلویها و موقعیت استراتژیک آن در معادلات آن روز جهان و حمایت قدرتی مثل آمریکا، ما را به این پرسش وامیدارد که چرا پهلویها در گسترش سواد موفق نبودند و ایران را عقبمانده کردند؟ در حالی که بررسی وضعیت کشورهایی دیگر که چندان موقعیت خاصی نداشتهاند نشان میدهد آنها در سواد دار کردن جامعه خود، از ایران موفقتر بودهاند.
در جامعه چین تا سال 1328، حدود 80 درصد مردان و 90 درصد زنان بیسواد بودهاند اما تا سال 1355 این میزان بیسوادی به 25 درصد کاهش یافته است. همچنین کوبا در سال 1339 با مشکل بیسوادی مردمش روبهرو بوده است. اما با بسیج یکصد دانشآموز داوطلب برای سوادآموزی این میزان را در سال 1341 به 5 درصد کاهش داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) با درک ضرورت آموزش در کشور، به تشکیل نهضت سوادآموزی در دیماه 1358 فرمان داد. گروههایی همچون نمایندگان آموزش و پرورش، جهاد سازندگی، نمایندگان روحانیت و جهاد دانشگاهی اجرای اهداف سازمان را بر عهده گرفتند و طرح آموزش همگانی در کشور به راه افتاد.
تدوین اولین کتاب فارسی بزرگسالان در سال 1360 و اولین درسنامه ریاضی در سال 1362 نشانه اوج گرفتن فعالیتهای نهضت سوادآموزی بود. همچنین اجرای طرحهای متفاوت و کاربردی به همگانی کردن و مردمی کردن امر سواد کمک شایانی نمود.
طرح ضربتی سوادآموزی، طرح کارخانجات، طرح سواد نیروهای مسلح، طرح مدارس، طرح مساجد، طرح آموزش مکاتبهای، طرح آموزش فرد به فرد، طرح سوادآموزی در زندانها، طرح استفاده از دانشجویان از جمله این طرحها بود که نشان میداد انقلاب اسلامی به چه میزان به فراگیری سواد در بین مردم اهمیت داده است.
تا امروز بیشتر از 741 هزار نفر در ایران، زیر پوشش نهضت سوادآموزی بودهاند که رشد سواد را به میزان 40 درصد بعد از پیروزی انقلاب نشان میدهد. آموزش به کودکان آسیبپذیر و عشایر، راهاندازی 350 مرکز یادگیری محلی و طرح خواندن با خانواده، نشان تلاش مستمر و دقیق نهضت سوادآموزی برای مبارزه با بیسوادی است.
دریافت جایزه از یونسکو برای روش تلفیقی «سواد پایه با مهارت رایانهای ICDL» نشان میدهد، با وجود گستره وسیع علم و دانش در ایران، نهضت سوادآموزی همچنان در حال پیگیری مأموریت خود تا پایان کامل بیسوادی در ایران است.