جزیره ثبات در دل دریای ناآرام
سال 1356 ایران روزهای متفاوت و پرآشوبی را میگذراند. تقریبا همه در داخل و خارج از ایران میدانستند شرایط کشور دارد به تدریج تغییر میکند و شاه ایران، دشمنی مهم و جدی به نام روحالله خمینی دارد. با این وجود محمدرضا شاه در تدارک سفر تازهای به آمریکا بود تا با رئیس جمهور آمریکا «جیمی کارتر» دیدار نماید.
23 آبان ماه 1356 بود که شاه ایران به همراه فرح پهلوی وارد ایالات متحده آمریکا شدند و در کاخ سفید مورد استقبال جیمی کارتر و خانوادهاش قرار گرفتند. این خوشامدگویی در حالی انجام شد که شاه ایران قبل از ورود به کاخ سفید، توسط دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا مورد استقبالی ناخوشایند قرار گرفته بود و در حالی که چشمانش از گاز اشکآور میسوخت با جیمی کارتر دیدار نمود.
شاه در آغاز گفتگوی رسمی خود، قالیچهای مزین به تصویر جرج واشنگتن که دو سال تمام قالیبافان اصفهانی روی آن کار کرده بودند، به کارتر و خانوادهاش اهدا کرد. خاطره این دیدار به گزارش خانواده کارتر ثبت شده است. کارتر این روز را «لحظهای بیادماندنی» و همسرش روزالین کارتر آن را «رویدادی فراموشنشدنی» توصیف کردهاند.
این دیدار 2 ماه بعد در ایران تکرار شد. جیمی کارتر در مسیر بازگشت از سفر هندوستان، به ایران وارد شد و با محمدرضا پهلوی در کاخ نیاوران دیدار و گفتگو کرد. در این سفر سایروس ونس و برژینسکی نیز کارتر را همراهی میکردند. در ضیافت شام، کارتر یک باره زبان به ستایش شاه ایران گشود:
«ايران به سبب رهبري داهيانه شاهنشاه، يک جزيره ثبات در يکي از آشوبزدهترين مناطق جهان است و اين واقعيت مديون شما اعليحضرت و در نتيجه رهبري شماست و همچنين مديون احترام و ستايش و مهري است که ملتتان نسبت به شما ابراز ميدارد… ما در جهان، سرزمين ديگري را نميشناسيم که اين چنين به ما نزديک باشد و با آن براي امنيت متقابل نظاميمان برنامهريزي کنيم و درباره مسائل منطقهاي مورد علاقه دو کشور مشاوره نزديک داشته باشيم؛ و هيچ رهبر ديگري نيست که من نسبت به او اين چنين احساس عميق سپاسگزاري و دوستي شخصي داشته باشم».
این خوش و بش دوستانه بین شاه ایران و رئیس جمهور آمریکا، آن هم در زمانی که مردم ایران نارضایتی عمیقی از خاندان شاه داشتند و خیابانهای پایتخت شاهد اعتراضات مردمی بود، امر عادی به نظر نمیرسید. کارتر بر مبنای دکترین نیکسون میخواست از نماینده خود یعنی شاه دفاع نماید تا همچنان با استفاده از ثروت ایران و موقعیت استراتژیک آن منافع خود را تامین کند. ایران هم به دلیل ژئوپلوتیکی و قرار گرفتن در چهار راه ارتباطی بین بلوک شرق و غرب، هم به دلیل برخورداری از ذخایر نفت که میتوانست برای آمریکا تامین سوخت و سرمایه نماید، از اهمیت فوقالعادهای در چشم قدرتها برخوردار بود.
حالا شاه ایران با این ستایشگری آمریکا اطمینان خاطر یافته بود که مورد تایید آمریکاست و میتواند در مقابل دشمن خود یعنی امام خمینی بایستد و پاسخ کوبنده بدهد. ایران برای آمریکا و تمامی قدرتهای همسایه ایران جزیره ثبات بود تا بتوانند همچنان زمینه نفوذ خود را در خاورمیانه حفظ نمایند.
اما این ستایشگری نه تنها به شاه کمکی نکرد بلکه خیال خام آن موجب شد شاه علیه مردم ایران و انقلابیون تندروی کرده و با کشتار مردم بیگناه زمینه براندازی حکومت خود را فراهم آورد. انقلاب اسلامی در سال 1357 که به رهایی ایران از استعمار دویست ساله آمریکا و انگلیس منجر شد، پرده از خیال باطل آمریکاییها برداشت و ایران را نه جزیره ثباتی برای بیگانگان، بلکه جزیره ثبات ملتهای مظلوم و مسلمان منطقه کرد تا با الهام از آن، برخیزند و از هویت خود دفاع نمایند.