سبد خرید سبد خرید 0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

روایت انقلاب «از جایی که متولد می‌شود»

قبل از آنکه برای نوشتن به  «کوریه‌ره‌دلاسرا» بیاید، روزنامه‌نگاری را تجربه کرده بود. نوشتن در روزنامۀ «لیبراسیون» و بعدها مجله «لو نوول ابزرواتور»، اما حالا که به کوریه‌ره‌دلاسرا آمده بود، پیشنهاد شد در یک ستون ثابت درباره فلسفه بنویسد. نوشتن برای یک ستون ثابت اگرچه برای او که یک روزنامه‌نگار بود می‌توانست امتیاز محسوب شود، اما «میشل فوکو» روش گزارشگری متفاوتی داشت.

میشل فوکو و انقلاب اسلامی

فوکو معقتد بود «ایده‌ها و اندیشه‌های بسیاری در زندگی ظهور می‌کنند اما شناخت همه آنها وقتی ممکن است که آن‌ها را همان‌جا که متولد می‌شوند ببینیم. باید در محل تولد افکار حضور داشته باشیم».

همین شیوه باعث شد دغدغه‌هایش در نوشتن یک ستون ثابت نگنجد و خود به سردبیر کوریه ره دلاسرا پیشنهاد یک گزارش واقعی و تجربی را بدهد. ایران هدفی بود که فوکو انتخاب کرده بود. وقتی به ایران می‌آمد تنها چند روز از واقعه 17 شهریور 1357 گذشته بود. ارتش شاه بیشتر از 4 هزار نفر را قتل عام کرده بود. دلشوره داشت و نمی‌دانست قرار است در ایران چه اتفاقی برایش بیافتد.

وقتی وارد ایران شد، آرام و قرار نداشت. به سراغ تک‌تک گروه‌ها رفت. هم مقامات و نظامیان، هم مردم عادی کوچه و خیابان. هر جا می‌رفت می‌پرسید: «چه می‌خواهید؟» و جواب می‌شنید: «حکومت اسلامی». شنیده بود که آشوبگران اسلام را می‌خواهند و مدرن شدن را نه. اما وقتی کسبه‌ها و شیوه‌ زندگی مردم را از نزدیک دید، در گزارش خود نوشت: «کسی که در ایران بسیار قدیمی است شاه است. او پنجاه سال بلکه صد سال دیر آمده است».

بعد از ایران، سفرهایش به پاریس و نوفل لوشاتو، محتوای گزارش‌های بعدی‌اش را فراهم کرد. او در نوفل لوشاتو پیرمردی را دیده بود که زیر درخت بزرگ سیب، هر جمله‌اش همه چیز را به لرزه می‌انداخت. خمینی هیچ حرفی با همه آنهایی به که دیدارش می‌آمدند نداشت جز اسلام و نه گفتن به سلطه و زور.

فوکو در تمام این مدت همه چیز را با دقت ثبت و ضبط می‌کرد. وقتی شاه رفت و قرار شد امام به ایران بیاید، فوکو زودتر در ایران حاضر شد تا آمدن خمینی را ببیند و شاهد حضورش در جمع مردمی که منتظرش بودند باشد. او در فرودگاه و در تمام مسیر استقبال، مردمی را می‌دید که با دستان خالی انقلاب کرده بودند، و حالا شعارِ «خمینی خوش آمدیِ» آنها، تمام فضا را پر کرده بود. فوکو بعدها درباره امام خمینی چنین نوشت:

«شخصیت آیت‌الله خمینی پهلو به افسانه می‌زند. هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی‌ای حتی به پشتیبانی همه رسانه‌های کشور نمی‌تواند ادعا کند که مردمش با او چنین پیوند شخصی و نیرومندی دارند». امام خمینی که آمد همه پیش‌بینی‌ها را باطل کرد. حرف خمینی همان «نه» بود. نه به قدرت، شرق یا غرب فرقی نمی‌کرد، نه به سازش، نه به مذاکره.

فوکو برخلاف بسیاری از متفکران جهان غرب و اندیشمندان شرق که چشم و گوش خود را به روی حقیقت عظیمی به نام جمهوری اسلامی بستند، یا خواستند آن را طور دیگری معرفی کنند و یا محدود بشمارند، انقلاب اسلامی را «روح یک جهان بی‌روح» خواند و در گزارش‌هایش انقلاب را همانطور که دیده بود و از همان‌جایی که متولد شده بود، روایت کرد.

دو کتاب «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟» و «ایران: روح جهان بی‌روح» شامل دست‌نوشته‌های فوکو درباره ایران و انقلاب اسلامی است. او در این کتاب‌ها به واکاوی انقلاب اسلامی، اندیشه اسلام و ارتباط آن با معنویت پرداخته است.

کتاب کار بیانیه گام دوم

سندی کارآمد برای همه کسانی است که می‌خواهند «بیانیه گام دوم انقلاب» را با نگاهی متفاوت بخوانند و مأموریت خود را در فصل جدید انقلاب اسلامی تعریف نمایند.
روایت انقلاب «از جایی که متولد می‌شود»
تومان

کتاب صوتی بیانیه گام دوم

فایل های آموزشی