روزهای سخت یک ایدئولوژی
انقلاب اکتبر شوروی در 1917 میلادی، نتیجهی نارضایتی دهقانان و کارگران از حکومت خاندان تزاری روسیه بود. آمدن ایدئولوژی تازهای به نام کمونیسم که ایجاد یک جامعه بدون طبقه و مالکیت اشتراکی را برای همه میخواست، باعث شد ساختارهای شوروی به کلی دگرگون شود. به تدریج تغییراتی در اقتصاد، سیاست و شیوه زندگی به وجود آمد.
برنامههای پنج ساله اقتصادی و اجرای الگوی کشاورزی اشتراکی، شوروی آن روز را که کشوری دهقانی و عقبمانده بود، به کشوری پیشرفته، با کارشناسانی ماهر تبدیل کرد. این روند حتی بعد از جنگ دوم جهانی نیز ادامه یافت و برنامههای هفت ساله اقتصادی آمدند تا هم عوارض جنگ را جبران کنند، هم به طور انبوه به ساخت مسکن اقدام نمایند.
اما مکتب مارکسیسم هنگامی ضعفهای فکری و اقتصادی خود را نشان داد که اتحاد جماهیر شوروی وارد عرصه جنگ سرد با آمریکا شد. یک جنگ تمامعیار که شوروی را مجبور میکرد هم از لحاظ تسلیحاتی خود را همسنگ آمریکا نگه دارد، هم در عرصه فرهنگی و نرم با او مبارزه کند تا دامنه نفوذ خود را از دست ندهد.
از زمان استالین اگر چه اوضاع اقتصادی شوروی بهبود یافت اما مردم در سختی زیادی بودند چرا که اداره یک به یک جمهوریها به شیوه متمرکز و از راه دور تنها با اصول مدیریت سختگیرانه قابل اجرا بود. از سویی در دوره جنگ این شیوه کارآمد نبود، چرا که جنگ آنقدر هزینههای سرسامآور داشت که شوروی نمیتوانست همزمان در فکر تامین رفاه اقتصادی مردم و جمهوریهایش باشد.
این بحران با دوری سیاستهای شوروی از تولید علم و فناوری و ورود همزمان به جنگ با افغانستان در دوره برژنف، شوروی را در بحرانی قرار داد که دیگر هیچگاه نتوانست به راحتی از آن عبور کند و فرسودگیهای حاصل از آن را جبران نماید.
وقتی آخرین رهبر شوروی؛ میخائیل گورباچف روی کار آمد، شعارهای اصلاحطلبانهاش از امیدهای تازهایی برای بهبود بهبود اوضاع خبر داد اما هیچکدام از پیشبینیها درست از آب درنیامد. پشت کردن به مارکسیسم و همه سیاستهای گذشته و خراب کردن پلها، برای رهبران شوروی راهی جز اعتماد کردن و برقراری رابطه با آمریکا نگذاشت.
قراردادهای تازه فرهنگی مابین آمریکا و شوروی حوادث جدیدی را قدم زد. گرچه استعفای گورباچف و فروپاشی جمهوریها نشان میداد شکست شوروی بیشتر امری سیاسی است، اما وقتی رستورانهای مک دونالد در مسکو با صف طویلی از مردم برای خرید مواجه شد، دنیا فهمید ایدئولوژی کمونیستی دیگر توان برآوردن نیازهای مردم و تحقق وعدههایی را که داده بود، ندارد.