غوغای مردم فتنه را کشت
رحلت امام خمینی در خردادماه 1368 بسیاری از دشمنان نظام جمهوری اسلامی را در این خیال باطل فرو برد که با رفتن امام میتوانند دوباره سهم خود را از ایران پس بگیرند. از این رو سناریوهای متعددی طراحی میشد تا بتوانند این خیال را به واقعیت تبدیل کنند. از جمله این سناریوها که اکثر آنها چیزی شبیه به کودتا بود، غائله کوی دانشگاه در تیرماه 1378 بود.
از سال 1377 بوی فتنه تازهای به مشام میرسید. این را رسانههای بیگانه یک به یک خبر میدادند. همان ایام نشریه آمریکایی «میدل ایست اکونومیک ایجیست» نوشت: «بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاهد درونمایی رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود».
تمامی سخنرانیها و مصاحبههای مطبوعاتی دشمن یک پیام مشترک داشت: «حادثهای وقوع خواهد یافت که میتواند منجر به فروپاشی نظام شود». رئیس نهاد جاسوسی آمریکا گفته بود: «در سال 1999 در ایران، انتظار حوادثی را داریم که در 20 سال گذشته بیسابقه است». همزمان اتفاقاتی در شرف وقوع بود که این ادعاها را به صحت نزدیک میکرد.
دو سال از دولت هفتم میگذشت. قیمت نفت به طرز بیسابقهای کاهش یافته بود. ضعف اقتصادی باعث شده بود در بعضی دانشگاههای کشور، صدای اعتراضات دانشجویی بلند شود. همزمان رسانههای بیگانه، این اعتراضات را لحظه به لحظه گزارش میکردند و با نشر اخبار دروغ سعی میکردند اوضاع ایران را ملتهب نشان بدهند.
اما فتنه کوی دانشگاه با کدام حادثه رغم خورد؟ خرداد 1378 برخی روزنامههای زنجیرهای در اقدامی شروع به هتاکی نسبت به باروهای دینی مردم کردند. همین امر موجب اعتراضاتی از سوی مردم و نمایندگان مجلس شد. در واکنش به این اعتراضات، طرح اصلاح قانون مطبوعات مجددا در مجلس مطرح شد.
با طرح مجدد قانون اصلاح مطبوعات، روزنامههای زنجیرهای و صداوسیما به بهانه اینکه ممکن است حقوق آنها محدود شود، دست به آشوب رسانهای زدند. مردم که از ریز مسائل پیش آمده، بیخبر بودند، احساس کردند فضا به شدت خفقانزده و بحرانی در حال وقوع است.
انتشار نامه محرمانه ارتباط قانون اصلاح مطبوعات با سعید امامی که از متهمان قتلهای زنجیرهای 77 بود، باعث شد این آشوب به اوج برسد. وقتی دامنه آشوبها به فضای دانشجویی کشیده شد، زنگ خطر فتنه به گوش همه رسید. ورود لباس شخصیها و منافقین در جمع دانشجویان و سوء استفاده از مطالبات دانشجویی، کوی دانشگاه تهران به اوج بحران رسانید. شعارها از آزادی به شعارهایی علیه نظام و رهبری تبدیل شده بود.
یک طرف ماجرا رسانههایی بودند که به بهانه آزادی بر طبل آشوب میکوبیدند، از طرف دیگر جاسوسهایی که در مقام رایزن فرهنگی وارد کشور شده و حالا حرکت دانشجویی را مدیریت میکردند. در چنین شرایطی، دولت به این بهانه که نیازی به برخورد سخت با دانشجویان نیست و مسئله تنها محدود به دانشگاهها نیست، نقش یک مهره بیطرف را بازی میکرد و همین به تحریک احساسات دانشجویی بیشتر از قبل دامن زد.
در شرایطی که طی 5 روز، دامنه اعتراضات به خوابگاهها کشیده شده و سناریوی کشتهسازی مطرح میشد، رهبر معظم انقلاب در 21 تیرماه 1378 با اقشار مختلف مردم دیدار کردند و دست به روشنگری زدند. جمله معروف ایشان درباره حمله به خوابگاههای دانشجویی که «قلب من جریحهدار شده است»، اوج همدردی ایشان با جامعه دانشجویی بود که فضا را از التهاب خارج کرد.
2 روز بعد، حضور مردم تهران و سایر شهرها در راهپیمائی 23 تیرماه، آتش غائله کوی دانشگاه را خاموش کرد. حالا هم مشت استکبار جهانی باز شده و هم انقلاب بیشتر از قبل واکسینه شده بود. یک بار دیگر مردم، صف خود را از صف دشمن جدا کرده بودند. باز هم این غوغای مردم بود که فتنه را کشته بود.
روز 24 تیرماه 78، روزنامه اطلاعات این چنین ایرانِ آرام را توصیف کرد: «حضور شکوهمند ملت در صحنه، دفاع جدی و حمایت قاطع از کیان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، امنیت عمومی و آرامش اجتماعی را تامین و تضمین کرد».