جای پای انقلاب اسلامی در انقلاب یمن
بیداری اسلامی در ابتدای ظهور خود، ملتهای در خواب رفته را بیدار کرد و به بسیاری از آنها جرات داد تا یک بار دیگر بپاخیزند و از هویت حقیقی خود دفاع نمایند. از جمله این کشورها یمن بود. تا قرن نوزدهم میلادی از حکومت زیدیها بر یمن بیشتر از هزار سال میگذشت اما با حمله مصریها، جمال عبدالناصر حکومت را از یمنیها گرفت و به دست لائیکها سپرد.
همان زمان ژنرال علی عبدالله صالح حاکم مصر شد و از ابتدای آمدنش به آمریکائیها و سعودیها دست دوستی داد و قراردادهای تازهای را با آنها امضا کرد. علاوه بر این، مدعی شد تا زمانی که زیدیها را در یمن سرکوب نکند، آرام نخواهد نشست. ادعایی که از آغاز روزهای سخت برای شیعیان یمن خبر میداد.
از سال 1962 که زیدیها حکومت خود را بر یمن از دست دادند، برای به دست آوردن مجدد آن بسیار تلاش کردند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند و این شرایط تا سال 2000 ادامه یافت. باورهای زیدیان میگفت حکومت و حق رهبری با امام زیدی است، برای همین هم معتقد بودند دولت فعلی حق حکومت را از آنها گرفته است.
با پیروزی انقلاب اسلامی، یک حکومت تمام عیار اسلامی آن هم برای اولین بار در منطقه برپا شده بود. حکومتی که توانست در مقابل قدرتهایی مثل آمریکا و همپیمانانش بایستد و مقاومت کند. همین مقاومت بود که توجه مسلمانان را در دیگر کشورها به خود جلب نمود.
بدرالدین الحوثی از علمای یمن خبرهایی درباره انقلاب اسلامی ایران شنیده بود. برای همین در سال 1994 همراه با فرزندش حسین الحوثی به ایران آمد و با اندیشههای امام خمینی آشنا شد. وی همراه با فرزندش در حوزه علمیه قم تحصیل کرد و با آموختههای جدید به کشورش بازگشت.
آشنا کردن مذهب زیدیه با تقلید و پیوند زدن آن با مذهب جعفری و الهام گرفتن از آن برای احقاق حقوق یمنیها از جمله کارهایی بود که بدرالدین حوثی در یمن انجام داد و توانست به واسطه آن گروه الشباب المومن را برای بازیابی هویت زیدیان یمن بویژه در صعده راهاندازی نماید.
حالا صعده بیشتر از هر وقت دیگری پایگاه شیعیان به شمار میرفت و آرام آرام در بین مردم جای خود را نشان میداد. حسین الحوثی بین مردم یمن نفوذ داشت برای همین هم توانست به سرعت مردم یمن را متحد کند. بسیاری حوثیها را صرفا جریانی مذهبی دانستهاند که فعالیتهای مذهبی انجام میدهد اما ورود حوثیها به امور اجتماعی و خیریه و مبارزه برای عدالت آنها را به عنوان جریانی فرامذهبی نشان داده است.
روی پرچم یمن این شعار نوشته شده است: «الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهودیان و پیروزی با اسلام است». حوثیها ابتدای حرکت خود بیشتر فعالیتهای تبلیغی و مذهبی داشتند اما با اوج گرفتن مخالفتهای دولت عبدالله صالح با ایشان، جریان حوثی به مسلح شدن تمایل یافتند تا بتوانند از خود دفاع نمایند.
بعد از شهادت حسین الحوثی، عبدالملک حوثی رهبری قیام مردمی یمن را به عهده گرفته است. از سال 2004 تا 2009 درگیری بین زیدیان و دولت یمن به اوج رسیده و در این میان عربستان سعودی بیشتر در تنشها نقشآفرینی کرده است. آمارها نشان میدهد حدود 4 هزار نفر از طرفین در این درگیریها کشته و بیشتر از 200 هزار نفر آواره شدهاند.
از سال 2016 تا امروز که یمن در محاصره کامل به سر میبرد، عربستان بیشتر از 70 مرتبه یمن را بمباران کرده است. کمبود آب و غذا، دارو و تخریب شدن زیرساختهای حیاتی یمن در این بمبارانها، باعث شده است وضعیت انسانی در یمن از خط قرمز هم عبور کند.
با این وجود، یمنیها امروز بیشتر از همیشه مقاومت میکنند و پیشرفتهای تسلیحاتیشان موجب شده است عربستان در موضع ضعف و عقبنشینی قرار بگیرد. اگر چه قدرتهای جهانی ایران را مسئول قیام مردم یمن میدانند، اما واقعیت آن است که آنچه در انقلاب یمن ایفای نقش میکند، حمایت ایران نیست بلکه تاثیراتی است که اصول مهم انقلاب اسلامی همچون استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، عدالتطلبی و حقخواهی بر ملتهای مسلمان نهاده است.