فرامتن یک ادعای بزرگ
از تیرماه 1388 که «فتنه تقلب» در دهانها افتاد و طرفداران کاندیدای شکست خورده اصرار کردند که نتیجه انتخابات دروغ است، تا دی ماه همان سال، شش ماه زمان لازم بود تا ادعای بزرگ فتنه تقلب ماهیت خود را نشان بدهد و دست حامیان و مدعیان دورغینش را رو کند و مشت محکمی بر دهان آنها بکوبد.
پنجمین شب دیماه آبستن حوادث جدیدی بود. آنها که هنوز هم خبرها را با دقت دنبال میکردند، فهمیده بودند که پیادهنظام دشمن در تدارک برنامه جدیدی است. شباهت برنامههایی که از بیبیسی، صدای آمریکا و رادیو فردا منتشر میشد، یک صدایی شعارها و حرفها، همه نشان میداد، سناریوی مشترکی در حال رسیدن به مرحله علمیات است.
ششمین روز دی ماه 88 با روز عاشورای حسینی همزمان شده بود. در حالی که مردم برای عزاداری پرشور و هرساله عاشورا آماده میشدند، عملیات دشمن از شب قبل کلید خورد. التهابات چند روز گذشته دانشگاهها بهانهای شده بود تا رسانهها اوضاع داخلی ایران را ملتهب و پرآشوب نشان بدهند.
از طرفی همان شب، سران فتنه در سخنرانیهایی ملت ایران را به تجمع در میدانهای مهم تهران دعوت میکردند. میدان انقلاب، میدان آزادی و میدان ولیعصر از جمله این مکانها بود. تمامی این سخنرانیها به طور مستقیم و غیرمستقیم از سوی شبکههای بیگانه پخش میشدند.
تلاشها ادامه داشت. حتی شعارهایی که قرار بود در تجمعات استفاده بشود از قبل معین شده بود. عطاءالله مهاجرانی رئیس شبکه جرس، بسیاری از سخنان امام حسین را همراه با نمادهای شیطانپرستی و فراماسونری به نمایش گذاشت. حتی علیرضا نوریزاده خبر داد، در عاشورای امسال جهان، شعارهای جدیدی را از مردم ایران خواهید شنید. ادعایی که مجاهدین همزمان تکرار میکردند.
از آغاز ششمین روز دی ماه چند ساعتی میگذشت. مردم به سوی تکایا و مساجد در حرکت بودند. برخی هیئات دستههایشان خود را به سوی خیابانها حرکت داده بودند. در میدان انقلاب اما همه چیز متفاوت بود. گروهی از آشوبگران در سطح میدان پخش شده بودند. «یا حسین، میرحسین»، «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» شعارهایی بود که به گوش میرسید. هر دسته به سوی یکی از اماکن عمومی حمله کرده و اموال عمومی را به آتش میکشیدند.
گویی آن روز، روز عاشورا نبود. صدای سوت و دست و هلهله بود که به آسمان میرفت. هر چیزی که پوشش دینی و فرهنگی داشت به خطر افتاده بود. هیئت عزاداری مسجد لولاگر سنگباران میشد و دختران فتنه حجاب از سر و روی خود برداشته بودند. فرق نمیکرد پلیس باشی یا رهگذر، همه را میزدند و اهانت میکردند.
رسانههای معاند اولین کسانی بودند که خبر را با شور و شعف منتشر کردند و به مردم ایران تبریک گفتند. کاندیدای شکستخورده، حالا آشوبگران را رسما حمایت کرده و آنها را «ملت خداجوی» نامیده بود. خیلی طول نکشید که خبر به مردم رسید و مردم عزادار سراسیمه خود را به میادین ملتهب شهر رساندند. با آمدن مردم، شهر کمکم از آشوبگران خالی شد.
عاشورای 88 گذشت و شادی سرکردههای بیگانه شروع شد. مریم رجوی همان روز اعلام کرد عاشورای 88 بهار تهران است. ریگی، یهود باراک وزیر جنگ اسرائیل و اوباما هم یک به یک آمدند و آشوبگران را مورد حمایت و ستایش خود قرار دادند.
اما قلب مردم ایران به شدت جریحهدار شده بود و کسی نمیدانست در پس این آتش، طوفانی عظیم در راه است. سه روز بعد مردم ایران صفحه جدیدی را در تاریخ انقلاب اسلامی رقم زدند. قیام حماسه 9 دی نه تنها در تهران بلکه در تمام شهرهای ایران به پا شد. «حسین جان شرمندهایم» و «این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده» شعارهایی بود که دهان به دهان تکرار میشد.
ملت ایران پیام دروغ بزرگ فتنه تقلب را فهمیده بود. ماهیت حقیقی دشمن که 6 ماه پیش با ادعای حقخواهی به میدان آمده بود، حالا برای همه روشن شده بود. حماسه 9 دی روز بصیرت بود، روز میثاق امت با ولایت.