همه از هیچ
بمباران شیمیایی هیروشیکا و ناگازاکی در روزهای پرتلاطم جنگ جهانی دوم، آغاز بخش روزهای سختی برای کشور ژاپن بود. در حالی که جهان آمریکایی از این تفکر طنزگونه که دولت توانسته است جهان را از فاشیم، نازیسم و کمونیسم نجات داده و جنگ دوم جهانی را فیصله دهد، مست پیروزی شده بود. روزهای سخت و دردآور مردم ژاپن تازه داشت آغاز میشد.
ویرانی بیش از 62 هزار ساختمان در هیروشیما و ناگازاکی، کشته شدن بیش از 300 هزار غیر نظامی، شکست در جنگ جهانی دوم و شرایط نامطلوب سیاسی، بیکاری و تورم شدید بعد از جنگ، شکلگیری بازار سیاه و کمبود منابع غذایی دست به دست هم داده و روزگار را بر مردم ژاپن سخت و طاقتفرسا کرده بود.
تا زمانی که کودکان ناقصالخلقه مادرزادی به دنیا نیامدند، کسی در جهان درد مردم ژاپن را نفهمید. جهان آمریکایی مست پیروزی بود و کسی عمق فاجعه را درک نمیکرد. فارغ از خواب و بیدار جهان، مردم ژاپن دوست نداشتند شکست بعد از جنگ را فراموش کنند و میخواستند این روزهای سخت را که گفته میشد غذا کمیاب شده و بیشتر از 13 میلیون بیکار در ژاپن وجود داشته است، هرچه سریعتر بگذرانند.
سال 1945 میلادی، آن وقتی که بمباران شیمیایی هیروشیما اتفاق افتاد تا سال 1960، مردم ژاپن 15 سال سخت را گذراندند، اما امروز برای بسیاری از مردم جهان جای سوال است که ژاپن چگونه توانست از دل «هیچ»، »همه» بیافریند و اوضاع خود را از این رو به آن رو کند، تا جایی که امروز یکی از ترینهای اقتصاد در جهان محسوب شود؟
پاسخ این سوال را باید در دو عبارت مهم جستجو کرد: «مردم ژاپن» و «فرهنگ ژاپن». در بین مردم ژاپن، همواره «کار» امری مقدس و ارزشمند تلقی شده و از کار و تولید توأمان حمایت شده است. مردم ژاپن، کشور خود را در روزهای سختِ بعد از جنگ بسیار همراهی کردهاند و به مصرفِ کم قناعت ورزیدهاند. از سویی، مهارتها و روشهای مناسب تولید را آموختهاند و از تولیدات ملیشان دفاع کردهاند.
دولت ژاپن برای آنکه اقتصاد خود را از بحران نجات دهد، یک «فرمول ساده پیشرفت» طراحی کرد که به شکلگیری و توانمندسازی بخش خصوصی این کشور کمک فراوان کرد. در مرحله اول، با مشارکت سرمایهداران و توانمندان اقتصادی، به تشکیل صندوقهای مالی در گروههای خانوادگی و دوستانه اقدام کرد.
در مرحله دوم، وقتی بنگاههای کوچک شکل گرفت، کمکم آنها را به بخش خصوصی واگذار کرد تا آنها را سرپرستی کرده و توسعه دهد. در مرحله سوم، به بانکها اجازه داد تا اعتبارات ویژهای را برای تولیدکنندگان اختصاص داده و سرمایههای کوچک و بزرگ را در اختیار ایشان قرار دهد.
اقتصاد قوی ژاپن بیشتر از هر چیز مدیون تلاش و همراهی مردم و دولت ژاپن است. وقتی دولت، صادرات را افزایش و واردات را کاهش داد، آن را هدفمند پیگیری کرد و مردم هم به این تصمیم احترام گذاشتند. از یک سو راهاندازی خط کنترل کیفی در کارخانهها باعث شد، تنها محصولاتی فرصت صادرات داشته باشند که با خود یک ارزش افزوده داشته باشند. از طرفی تنها کالاهایی وارد کشور میشدند که خام باشند و بعد از بازآفرینی صادر شوند.
مردم ژاپن تنها کالاهای کشور خود را خرید کردند و سالها صبر کردند تا کیفیت محصولات کارخانههایشان به کیفیت مطلوب برسد. این صبر و همراهی دو نتیجه مهم داشت. محصولات باکیفیت ژاپن باعث شد، نام ژاپن در میان رقبای اقتصادیاش در جهان بدرخشد و برجسته شود. دوم اینکه مردم ژاپن توانستند از «هیچ»، «همه» بسازند و در اقتصاد ملی خود به استقلالی بینظیر دست پیدا کنند.